English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2750 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
teetering U بالا وپایین رفتن
teeter U بالا وپایین رفتن
teeters U بالا وپایین رفتن
teetered U بالا وپایین رفتن
skips U بالا وپایین رفتن
skipped U بالا وپایین رفتن
skip U بالا وپایین رفتن
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
hods U بالا وپایین پریدن
hod U بالا وپایین پریدن
dapping U نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
vertical U متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
drop U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
lubber's hole U سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
high frequency oscillation U نوسان فرکانس بالا
upward swing U نوسان به سمت بالا
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
upwards <adv.> U به بالا [رفتن]
soars U بالا رفتن
Mt U بالا رفتن
Mts U بالا رفتن
aspired U بالا رفتن
aspires U بالا رفتن
aspiring U بالا رفتن
soar U بالا رفتن
aspire U بالا رفتن
soared U بالا رفتن
ascendance U بالا رفتن
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
fire raising U بالا رفتن اتش
pole climbing U از تیر بالا رفتن
sewsaw U بالا و پائین رفتن
fire-raising U بالا رفتن اتش
ascendible U قابل بالا رفتن از
ascendable U قابل بالا رفتن از
bump U بالا و پایین رفتن
upwell U بطرف بالا رفتن
casual uplift U بالا رفتن موقتی
remount U دوباره بالا رفتن
remounts U دوباره بالا رفتن
remounting U دوباره بالا رفتن
remounted U دوباره بالا رفتن
to increase [to, by] U بالا رفتن [به مقدار]
climable U قابل بالا رفتن
climbing U بالا رفتن از کوه یادرخت
have money to burn <idiom> U پول از پارو بالا رفتن
climbs U بالا رفتن از کوه یادرخت
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
to whirl up U بطور چرخش بالا رفتن
to swirl up U بطور چرخش بالا رفتن
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
climb U بالا رفتن از کوه یادرخت
climbed U بالا رفتن از کوه یادرخت
capillarity U خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
fluctuable U مستعد بالا و پائین رفتن مواج
deal lift U بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
voltage swing U نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
pillaring U بالا رفتن ستون دود به طورسریع تنوره کشیدن دود
vibrograph U نوسان نگار نوسان سنج
oscillograph U نوسان سنج نوسان نگار
vibrometer U نوسان نگار نوسان سنج
oscilloscope U نوسان بین نوسان نما
oscillogram U نوسان سنج نوسان نگار
see-sawing U نوسان کردن
wavered U نوسان کردن
librate U نوسان کردن
buffs U نوسان کردن
waver U نوسان کردن
buff U نوسان کردن
see-saw U نوسان کردن
swivel U نوسان کردن
varies U نوسان کردن
see-saws U نوسان کردن
see-sawed U نوسان کردن
wavering U نوسان کردن
wavers U نوسان کردن
swings U نوسان کردن
reciprocated U نوسان کردن
reciprocate U نوسان کردن
bulid up U نوسان کردن
swivels U نوسان کردن
swing U نوسان کردن
reciprocates U نوسان کردن
vary U نوسان کردن
swivelled U نوسان کردن
oscillated U نوسان کردن
oscillates U نوسان کردن
oscillate U نوسان کردن
jibbed U نوسان کردن واخوردن
jibs U نوسان کردن واخوردن
vibrating U جنبیدن نوسان کردن
jibbing U نوسان کردن واخوردن
jib U نوسان کردن واخوردن
vibrates U جنبیدن نوسان کردن
vibrated U جنبیدن نوسان کردن
vibrate U جنبیدن نوسان کردن
rocks U جنباندن نوسان کردن
rock U جنباندن نوسان کردن
tilt U نوسان کردن کجی
tilted U نوسان کردن کجی
tilts U نوسان کردن کجی
rocked U جنباندن نوسان کردن
vacillates U مردد بودن نوسان کردن
vacillated U مردد بودن نوسان کردن
vacillate U مردد بودن نوسان کردن
vacillating U مردد بودن نوسان کردن
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
foremast U دگل جلو وپایین کشتی
forepeak U مخزن جلو وپایین کشتی
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع
subclass U طبقه پست وپایین اجتماع
underclass U طبقه پست وپایین اجتماع
elevation tracking U دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
centaur U حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaurs U حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
to hinge up U به بالا کج کردن [مهندسی]
to tilt up U به بالا کج کردن [مهندسی]
to turn up [collar] U به بالا کج کردن [مهندسی]
uptilt U بطرف بالا کج کردن
to fold up U به بالا کج کردن [مهندسی]
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
bucks U بالا پریدن وقوز کردن
buck U بالا پریدن وقوز کردن
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
soufflTs U پف کردن یا بالا امدن غذا
souffles U پف کردن یا بالا امدن غذا
elate U بالا بردن محفوظ کردن
souffle U پف کردن یا بالا امدن غذا
boot out <idiom> U اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
overestimating U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimates U غلو کردن دست بالا گرفتن
to reject something with a shrug [of the shoulders] U با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
overestimated U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimate U غلو کردن دست بالا گرفتن
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
slant U کج رفتن کج کردن
slants U کج رفتن کج کردن
slanted U کج رفتن کج کردن
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
mopping up U پاک کردن رفتن
to take a walk U گردش کردن یا رفتن
to start [for] U شروع کردن رفتن [به]
set on U پیش رفتن حمله کردن
duck U زیر اب رفتن غوض کردن
ducked U زیر اب رفتن غوض کردن
to push off U شروع کردن بیرون رفتن
cabbages U کش رفتن رشد پیدا کردن
cabbage U کش رفتن رشد پیدا کردن
ducks U زیر اب رفتن غوض کردن
duckings U زیر اب رفتن غوض کردن
pierces U رخنه کردن فرو رفتن
get a wiggle on <idiom> U عجله کردن با شتاب رفتن
walk U گردش کردن پیاده رفتن
walks U گردش کردن پیاده رفتن
walked U گردش کردن پیاده رفتن
put off U تاخیر کردن طفره رفتن
get off U روانه کردن عقب رفتن از
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
to go on U جلوتر رفتن سلوک کردن
get on U پیش رفتن کار کردن
pierce U رخنه کردن فرو رفتن
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
drift U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifts U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
wastes U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
waste U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
bypassing U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypasses U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
bypassed U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
to go places U گردش کردن [رفتن به جاهای دیدنی]
bypass U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
sinuating U حرکت کردن به طور قیقاجی قیقاج رفتن
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1لطفا بیاین دنبالمون
1To be capable of quoting
1set the record straight
1popsicle
1Arousing
1pedal pamping
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com